دیماه سرآغاز ورود به ایام امتحانات دانشگاهها و مدارس است و فراگیران مورد ارزشیابی و سنجش قرار می گیرند. معلمان و اساتید نیز از روشها و آزمونهای متنوعی برای ارزشیابی تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان استفاده میکنند
اما چرا فراگیران بهکاری که برایشان چندان خوشایند نیست وادار میشوند؟
به راستی در ارزشیابی چه هدفی را دنبال می کنیم؟
چه کسی را ارزیابی می نماییم ؟ خودمان ، فراگیران ، نظام آموزشی یا هرسه ؟
برای پاسخ به این پرسشها میتوان نکات متعددی عنوان کرد. ابتدا باید بدانیم که ارزشیابی، داوری و قضاوت در مورد آموخته ها و تغییر رفتار فراگیران در جهت نیل به هدفهای آموزشی است که از طریق سنجش و اندازه گیری حاصل شده و این امر، بخش جدایی ناپذیری از فرایند یاد دهی و یادگیری است و در موقعیت های مختلف و متعدد انجام می گیرد و درواقع جانمایه و مرکز هر گونه تصمیمگیری آموزشی است و آموزش بدون ارزشیابی و بازخورد، ناکارآمد خواهد بود
در کنار این مهم آنچه نباید از آن غافل بود این است که نگاه ما به ارزشیابی باید به مثابه یادگیری برای زندگی باشد نه یادگیری برای امتحان و برای دستیابی به این مهم بهتر است فرایند ارزشیابی را از امتحان محور به یادگیرنده محور تبدیل نماییم و برای انجام این امر ارزشیابی و سنجش به شیوه ای تدوین گردد که فراگیران فرصت پیدا نمایند تا آنچه را میدانند یا می توانند انجام دهند را منعکس نمایند و به نوعی موجبات باز تولید مطالب آموخته شده و یادآوری آنها فراهم گردد
همچنین در مرحله طراحی و تدوین سوال، باید آگاه باشیم که هدف از امتحانات پایانی، صرفا تعیین نقاط ضعف یادگیرنده نیست بلکه با شناخت نقاط قوت فراگیران و آگاه نمودن ایشان از توانمندیهایشان، می توان اعتماد به نفس لازم را برای گامهای بعدی، به آنها داد
باید در نظر داشت که موفقیت، پیش رفتن است، نه اینکه به نقطه پایان رسیدن، پس با این دیدگاه در میابیم که ارزشیابی جزئی از فرایند آموزشی است، نه نقطه پایان تدریس
در کنار این موارد و در آسیب شناسی عدم دستیابی به نتیجه مورد نظر نیز، باید به این امر واقف باشیم که موفق نشدن یادگیرندگان در امتحانات را نمی توان صرفا به خود فراگیران و فعالیتهایشان نسبت داد
پس بیایید همواره به یاد داشته باشیم که یکی از هدفهای مهم آموزش، آموختن برای زیستن است ، برای در جمع زیستن و برای بهتر زیستن و ارزشیابی نیز به معنای یافتن ارزشهاست
درباره این سایت